روایت علیرضا علویتبار از جبههها: هیچکس از جنگ سالم برنمیگردد!
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۶۲۴۸۳
پایگاه خبری جماران: علیرضا علوی تبار، فعال سیاسی و روزنامهنگار، در یادداشتی در مشق نو نوشت:
پرده اول
از بچهها شنیدم که به جبهه آمده، خیلی دلم میخواست ببینمش. خوشبختانه کاری پیش آمد و باید به محلی که در آن مستقر شده بود، میرفتم! چه حسن اتفاقی! از دور که مرا دید با همان لبخند و محبت همیشگی داد زد، اسعلی (مخفف شیرازی استاد علی!) من هم جواب دادم چاکرم اسحبیب! (شهید حبیب روزیطلب، متولد ۱۳۳۹، دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه تهران، مفقودالجسد در عملیات محرم ۱۳۶۱).
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پرده دوم
بعدازظهر بود که به مقر رسیدیم. بعد از انجام تماسهای لازم و دادن درخواستها و سفارشها، جایی برای استراحت و استقرار به ما دادند. روابط عمومی اعلام کرد که امشب فیلمی نمایش داده میشود. از یکی از بچههای مطلع پرسیدم، چه نوع فیلمی است، گفت بزن بزن. خوراک من بود. بعد از شام، دو تا کمپوت خنک برداشتیم و رفتیم برای دیدن فیلم. فیلم «نخستین خون» بود. در آخرین مرخصی آن را دیده بودم، اما به روی خودم نیاوردم. به یک بار دیگر دیدنش میارزید! وقتی فیلم تمام شد و داشتیم بر میگشتیم به محل استراحت، کاملا در فکر فرو رفته بود و حرف نمیزد. گفتم مشتی علی (شهید علیخرمشکوه، متولد ۱۳۴۲، دانشجوی عمران دانشگاه تهران، شهید در منطقه ماووت ۱۳۶۶) چرا تو فکری؟ گفت، چیزی نیست. اما چیزی بود! شب احساس میکردم که خوابش نمیبرد و ناراحت است، پرسیدم چیزی شده؟ بلند شد و نشست صدایش میلرزید، گفت، سرنوشت ما هم بعد از جنگ همینطوری میشود. دیدی رفته بود جنگیده بود، اما حالا که برگشته بود، هیچکس دوستش نداشت و به او احترام نمیگذاشت. حتی حاضر نبودند، توی شهر راه برود! فکرش را بکن ما با این لباسها و شکل و شمایل برمیگردیم به شهرهایمان، خرید کردن برایمان دشوار است، در معامله سادهلوحیم، راحت حرف میزنیم و همه برایمان برابرند، آن وقت ما هم دچار مشکل میشویم. ما وصله ناجور شهرهایی میشویم که به آنها باز میگردیم! مانده بودم که چه پاسخی بدهم. شروع کردم به توضیح اینکه مردم آمریکا از جنگ ویتنام راضی نبودند، آنها در این جنگ شکست خوردند، سربازان انگیزه نداشتند و... در مقابل همه آنچه آمریکاییها در جنگ ویتنام نداشتند، آنچه را داشتیم، میآوردم. ولی راستش حالا پرسش او به ابهام و دغدغه من هم تبدیل شده بود! داشتم احساس درماندگی میکردم که خودش گفت: حق با توست. تازه اگر مردم هم قدر ما را ندانند، خدا که میداند، با نیت خیر در این جنگ حاضر شدیم. ظاهرا این استدلال آرامش کرده بود، دوباره دراز کشید و خوابیدم تا فردا دنبال کارها برویم.
پرده سوم
از دوره راهنمایی، دیگر ندیده بودمش. در جریان عملیات خیبر، دستش به سختی زخمی شده بود و تقریبا خیلی از کارکردهایش را از دست داده بود. مجتبی (شهید مجتبی قطبی، متولد ۱۳۴۰و شهید در ۱۳۶۴) فرمانده قهرمان گردان حضرت زهرا بود. با همسرش برای شام به خانه ما آمده بودند. پر بودیم از خاطرههای دوران نوجوانی. یک بار در بازیهای خطرناک نوجوانی، سنگی که به هوا پرتاب کرده بودم، در بازگشت به سرش خورده بود! با همان چهره مهربان و خندانش، دائم وحشی و خشن بودن مرا برای جمع تعریف میکرد و میخندید. در پایان میهمانی وقتی میخواست کفش پایش کند، دیدم که کفشش بنددار است و با وضعیت دست او باز و بسته کردن بند کفش بسیار دشوار بود. نشستم و بند کفشش را بستم. مرتب سرم را میبوسید و تشکر میکرد. مرتب میگفت خجالتم میدهی. اما برای من چه لذتی داشت، بستن بند کفش فرمانده قهرمان گردان حضرت زهرا. دم در حیاط پرسیدم، برنامهات چیست؟ گفت هر چه زودتر بر میگردم جبهه، انشاءالله، این دفعه با یک پیروزی بزرگ کار صدام را یکسره میکنیم. امیدم به پیروزی کمرنگ شده بود و در عملیات بدر از میان رفت. اما آنقدر گرم و پرامید میگفت که به شکاکیت لعنتی ذهنم، بد و بیراه میگفتم و تلاش میکردم با قلبم حرفش را باور کنم.
پرده چهارم
نشسته بودم، داشتیم چایی و کشمش میخوردیم. یکی از دوستان گفت حسن آقا (حسن حقنگهدار، متولد ۱۳۳۶ و شهید در خردادماه ۱۳۶۷) آمدند. بلند، طوریکه صدایش را بشنوم میگفت: مگر من نگفتم خلافکارها را نبرید توی سنگرهایتان! بیدلیل نیست که همه شما خلافکار شدید! بلند شدم و به استقبالش رفتم، سلام و علیک گرم و احوالپرسی. نشست، بچهها هم جمع شدند. چایی و کشمش. حاجی هم که مسئول تدارک سنگر بود کمی بیسکویت، پنهانی داشت، آورد و در چشم به هم زدنی ناپدید شد! به فرمانده خودشان هم رحم نمیکردند وای به حال من! یاد خاطرات قبل از انقلاب افتادیم! شبها با حسن اعلامیه پخش میکردیم. یک بار وقتی داشت اعلامیه به خانهای میانداخت، به شوخی گفتم «پاسبان»! بلند شد و سرش خورد به دستگیره در و شکست. یادش آوردم، با خنده گفت از قدیم نامرد بودی. پس از کمی استراحت گفت پاشو برویم خط اول را ببینیم. در راه که میرفتیم، شوخی و جدی گفت، اینجا آرتیستبازی درنیاری، بچهها هم یاد میگیرند و دردسر درست میکنند. مسئول محور عملیات شلمچه بود. توی مسیر با شک و تردید ازش پرسیدم، حسن با این وضعیت ما پیروز میشویم؟!
شروع کرد بهطور شرطی جوابم را دادن. بله اگر سلاح و تجهیزات تکمیل شود و اعزام نیروها کافی باشد و... گفتم اینها که خیلی «اگر» است! محکم به صورتم نگاه کرد، گفت اگر ما کارهایی را که به ما واگذار شده، خوب انجام بدیم، خدا هم کمک میکند و کار پیش میرود. چه آرامشی داشت، وقتی این حرفها را میزد. یادم آمد که در سوسنگرد چگونه با قهرمانی او و همراهانش شهر آزاد شده بود. حسن تجسم اراده و توانایی بود.
پرده پنجم
بیش از سی سال از آن وقایع میگذرد. جا مانده یک کاروان رفتهام. ظاهرا من سلامت از جنگ برگشتم، اما در واقعیت هیچکس از جنگ سالم برنمیگردد. تکهای از دل شکسته ما آنجا میماند. هنوز هم از یکسو دائم نگران آیندهام. از سوی دیگر همراهان تلاشگر را که میبینم، آرامش پیدا میکنم. هنوز هم نشانههای زندگی و تلاش دیده میشود. آیا این همان آینده نیست که در حال میبینیم؟ تداوم این راه طوفانی تنها با همان میراثی ممکن است که از حبیب، علی، مجتبی و حسن به جا مانده: خدا، زندگی معنادار، شجاعت و امید.
اخبار مرتبط جستاری بر پیام تلویزیونی رهبر انقلاب در چهلمین سالگرد دفاع مقدس بایسته های بازگویی تاریخ دفاع مقدس گرامیداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس در حسینیه جماران جزییات عملکرد دولت دفاع مقدس به روایت محمدرضا واعظ مهدوی: دولت هم پشت جبهه را داشت و هم جنگ را اداره میکرد/ آن موقع بهتر از امروز تحریمهایآمریکا دور زده میشد نگاهی به نقش چند بعدی آیت الله هاشمی در دفاع مقدسمنبع: جماران
کلیدواژه: سهام عدالت نقل و انتقالات لیگ برتر ویروس کرونا جنگ تحمیلی دفاع مقدس علیرضا علوی تبار سهام عدالت نقل و انتقالات لیگ برتر ویروس کرونا امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی دفاع مقدس بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۶۲۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علوی: در صورت عدم انجام الزامات، لیگ آینده به تعویق میافتد!
مدیر روابط عمومی فدراسیون فوتبال اعلام کرد که در صورت اجرا نشدن آییننامههای جدید لیگ برتر، فصل آینده به تعویق میافتد. - اخبار ورزشی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، امیرمهدی علوی در گفتوگوی تلفنی با اخبار ورزشی شبکه سوم سیما در خصوص حواشی اتفاقات دیدار تیمهای فوتبال پرسپولیس و سپاهان در هفته بیستوپنجم لیگ برتر اظهار داشت: باید آییننامه اجرایی کانون هواداری کشور تشکیل شود و اسامی تایید شده باشگاهها به اطلاع فدراسیون فوتبال برسد تا در فایل مرتبط با بانک اطلاعاتی هواداری ذخیره شود. نکته دوم، بحث بلیتفروشی هوشمندانه برای مسابقات تیم میزبان رقابتهای لیگ برتر برای فصل آینده است تا هر فردی به صورت هوشمند در صندلی خودش قرار بگیرد. این موضوع باعث نظم بیشتر میشود.
وی افزود: بحث سوم، تجهیزات در ورزشگاهها است که باید در استاندارد برگزاری رقابتهای لیگ برتر و بر اساس الزامهای AFC باشد. همچنین هماهنگیهایی با سایت ثبت احوال در جریان است تا در حوزه بلیت فروشی آنلاین، افراد در صندلی مرتبط با خود قرار بگیرند.
مدیر روابط عمومی فدراسیون فوتبال در خصوص اینکه تضمینی برای اجرای این آییننامه وجود دارد، گفت: اگر این الزامات انجام نشود، لیگ آینده به تعویق میافتد و تا انجام تمامی موارد آغاز نمیشود. پس از پایان لیگ امسال، موارد اجرایی را هفته به هفته به اطلاع میرسانیم. بر اساس همین آییننامه، LOC برگزاری مسابقات لیگ برتر وقف برگزاری مسابقات کنفدراسیون آسیا خواهد بود.
انتهای پیام/