علوی تبار: سیاستورزی کار جمعی است و نه فعالیت فردی/ نسل جدید اصلاحطلبان مقتضیات زمان را بهتر درک میکنند
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۱۴۳۶۷
به گزارش جماران؛ روزنامه شرق نوشت: نهاد اجماعساز اصلاحطلبان در بدو تشکیل با سؤالهای زیادی از سوی بدنه اصلاحطلبان مواجه شد و چون هنوز جلسات بیشتری در این نهاد شکل نگرفته است، پاسخ سؤالها را باید از دیگرانی طلب کرد که تحلیل کافی از این طیف سیاسی دارند.
نگاههای بدنه باقیمانده اصلاحطلبان نسبت به این سازوکار جدید بسیار جدیتر شده است، زیرا رفع موانع پیشرو برای شرکت در انتخابات 1400 و بازگشت اعتماد عمومی به اصلاحطلبان تنها راه توفیق اصلاحطلبان در انتخابات است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای تحلیل بهتر ابهامات نهاد اجماعساز گفتوگو کردیم با «علیرضا علویتبار»، نظریهپرداز و فعال سیاسی اصلاحطلب که مشروح آن را میخوانید.
نظر شما درباره ایجاد نهاد اجماعساز و شروع کار آن چیست؟
درباره جبهه اصلاحطلبان تصور میکنم اگر به چند نکته توجه کنیم، به درک بهتری از این نهاد و جایگاه و نقش آن میرسیم. نکته اول این است که افراد در تشکلهایی که در ایران امروز بهعنوان اصلاحطلبان شناخته میشوند و خودشان هم این عنوان را قبول دارند، طیف گستردهای هستند که از جنبههای گوناگون نیز هم شباهت دارند و هم متفاوتاند.
قالب تشکیلاتی مناسب برای فعالیت چنین پیوست گستردهای چیزی جز جبهه نمیتواند باشد؛ جبهه دربرگیرنده مجموعهای از احزاب و سازمانها و افرادی است که ضمن حفظ هویت مستقل تشکیلاتی خود درباره موضوع توافق و اجماع دارند: راهبرد سیاسی و رهبری مشترک جمعی؛ بنابراین قالب تشکیلاتی انتخابشده، انتخاب درستی است. نکته دوم، این نوسازی و بازسازی تشکیلاتی حاصل ارزیابی و جمعبندی عملکرد نهاد جمعی قبلی اصلاحطلبان (شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) بوده است. سعی شده نقاط قوت آن دو حفظ و نقاط ضعف آنها برطرف شود. البته در عمل میزان موفقیت مشخص میشود.
امکان بهسازی هم در جریان فعالیت فراهم است. این تشکیلات امکان خوداصلاحی دارد. نکته سوم ایجاد یک نهاد مرکزی هماهنگکننده شرط لازم است اما شرط کافی موفقیت نیست. این نهاد هماهنگکننده باید با تأمین برخی از شرطهای دیگر تکمیل شود؛ مثلا توجه کنید که تقاضا برای مشارکت فعال در تصمیمگیری و انتخاب در میان اصلاحطلبان کل کشور بسیار نیرومند است. این نهاد باید با توجه به امکانات جدید ارتباطی، سیستمها و سازوکارهایی را طراحی کند که به این تقاضا پاسخ مثبت داده است و از آن برای ارتقای خود بهره بگیرد.
طرح «سرا» که قبلا توسط اصلاحطلبان مطرح شده بود و کم و بیش مورد تأیید هم قرار گرفته بود، یک مکمل مناسب است. بهعلاوه برای پیشبرد اصلاحات در ایران فقط نوسازی و بازسازی تشکیلاتی کفایت نمیکند. نوسازی و بازسازی گفتار سیاسی هم ضروری است. اگر بخواهیم در قالب نو همان حرفهای تکراری را بزنیم، هیچ موفقیتی حاصل نخواهد شد. جبهه اصلاحطلبان سقف مناسبی است که ذیل آن مجموعهای از سیستمها، سازوکارها و فرایندها طراحی شود و تلاش برای خروج از بنبستها افزایش یابد؛ اما درباره خودم باید عرض کنم هرگاه اصلاحطلبان تشخیص بدهند که باید مسئولیتی بر عهده بگیرم، من در خدمتشان هستم.
سیاستورزی کار جمعی است و نه فعالیت فردی، البته باید هرکدام از ما در زمینهای فعالیت کنیم که در آن تخصص داریم. من معلمم و تصور میکنم مزیت نسبی هم اگر دارم در همین زمینه است. من اگرچه نظریات خاص خودم را دارم، اما هیچ اقدامی که مغایرت قطعی با تصمیم قطعی اصلاحطلبان داشته باشد نمیکنم؛ اگر روزی به این نتیجه برسم، حق ندارم خودم را اصلاحطلب بنامم؛ اما راستش را بخواهید وقتی به موجی که شکلگیری این نهاد ایجاد کرده نگاه میکنم، تا حدودی به مؤثربودن آن پی میبرم، اگر اثر نداشت، اینهمه واکنش ایجاد نمیکرد.
همه واکنشها به شکلگیری این نهاد هماهنگکننده جدید مثبت نبود. برخی نیز آن را بیثمر یا طردکننده تلقی کردند. تحلیل شما از این مخالفتها چیست؟
افراد و جریانهایی را که نسبت به تشکیل این تشکل هماهنگکننده واکنش منفی و انتقادی نشان دادند، به چند دسته میتوان تقسیم کرد و درباره هرکدام لابد موضع متفاوت داشت. دسته اول کسانی هستند که معتقدند در اساس سیاستورزی در ایران امروز در تعلیق و تفضیل است. اینها معتقدند که فضای سیاسی آنقدر محدود و بسته شده است که دیگر رقابت معنادار و جذاب برای مردم در آن نمیتواند شکل بگیرد. اینها براساس تحلیلی که از اوضاع سیاسی کشور دارند، هر نوع سازماندهی و تحدید سازمان را عبث تلقی میکنند و میپرسند مگر کسی شما را به سیاستورزی دعوت کرده که برایش سازماندهی میکنید؟
آنها میگویند حالا فرض کنید به نهادهای انتخابی هم مسلط شوید، آنگاه چه کار میتوانید بکنید؟ بعد از مدتی خسته و کوفته از کشمکش باید تسلیم شوید! به نظرم این جدیترین انتقاد به فعالیتهای اصلاحطلبانه است. راستش را بخواهید من خودم را هم نمیتوانم در این زمینه قانع کنم! دسته دوم کسانی هستند که تصور میکنند با تقویت سازماندهی و کیفیت نهاد هماهنگکننده احتمالا نقش و جایگاهشان کمرنگتر و کماثرتر میشود. طیف اصلاحطلبان در یک طرف افراد تشکلهایی را در بر میگیرد که از نظر فکری و موضع سیاسی محافظهکار بوده و از طرح دیدگاهها و مواضع جدید در میان اصلاحطلبان هراس دارند. این جریانها محافظهکاری خود را پشت انتقاد از همراهانی که آنها را نادیده میگیرند پنهان میکنند. تصور آنها این است که این سازماندهی جدید به تثبیت دیدگاههای پیشروتر در میان اصلاحطلبان میانجامد و از این رو نگران شده و ضمن انکار اقلیتبودن خودشان میکوشند تا از رعایتنشدن نظرات خودشان و همسویشان انتقاد کنند. برای برخی هم شکلگیری این نهاد فرصتی است برای طرح خود؛ طرح پرسشهای تکراری به گونهای که گویی این پرسشها به ذهن دیگران نمیرسد!
فرصت خوبی است تا از خودشان تصویر نظریهپردازی طراح راهبرد بسازند! البته این شیوهها نمیگیرد! احزاب و افراد برای آنکه بتوانند بهطور پایدار در صحنه سیاست ایفای نقش کنند باید قادر به طرح دیدگاههای سیاسی و فکری ویژهای باشند که آنها را متمایز از دیگران کند. باید بخشی از جامعه را نمایندگی کنند، با این بخش رابطه زنده و متقابل برقرار کنند، قدرت سازماندهی و شجاعت طرح دیدگاهها را داشته باشند؛ با روشهای دیگر میتوان مدتی توجه جلب کرد اما افول حتمی است.
در دستهبندی شما جوانان اصلاحطلب که انتقاد سازنده و از درون میکنند، کجا قرار میگیرند؟
بخشهای رادیکالتر آنها جزء دسته اول قرار میگیرند. اما بخشهایی از آنها ذیل هیچیک از دستهبندیهای بالا نیستند. نقدها و اعتراضهای سازنده جوانان اصلاحطلب را باید تجلی همان تقاضا برای مشارکت فعال در تصمیمگیری و انتخاب دستهبندی کرد. آنها احساس میکنند که شیوههای موجود از همه توان و ظرفیت آنها بهره نمیگیرد و بالابودن سن بهعنوان یک رانت در میان اصلاحطلبان عمل میکند. مهم نیست که احساس آنها منطبق بر واقعیت است یا خیر. مهم این است که آنها بر مبنای همین تصور و احساس رفتار خواهند کرد.
آنچه واقعیت دارد این است که زمان تغییر کرده و بخشی از نسل گذشته (امثال من) قادر به درک مقتضیات زمان و سیاستورزی در چارچوب آن نیست. نسل جدید اصلاحطلبان هم مقتضیات زمان را بهتر درک میکنند و هم توانمندیهای کارشناسی بیشتری برای حل مسائل دوران ما دارند. این نسل جدید در مقایسه با نسل قبل برتریهایی دارد که قابل انکار نیست: اغلب در زمینه یکی از دانشهای مدرن تخصص قابل قبولی دارند، اغلب با حداقل یک زبان خارجی آشنایی داشته و امکان بهرهگیری از منابع موجود به آن زبان را دارند، اغلب با فناوریهای جدید چه سختافزار چه نرمافزار آشنایی خوبی دارند و این آشنایی دایره انتخاب و عمل آنها را به طور قابلتوجهی افزایش داده، انگیزه و توان جسمی و روحی خوبی برای پیشبرد برنامهها و طرحهای خود دارند و درواقع میخواهم بگویم مسئله صرفا سن شناسنامهای افراد نیست؛ بحث بر سر مقتضیات زمان و ظرفیت و توانایی فعالیت در چارچوب این مقتضیات است.
تقاضا برای مشارکت فعال در تصمیمگیری فقط به جوانترها خلاصه نمیشود. این تقاضا فراگیر است و اگر راهحل و سازوکاری برای آن پیشبینی نشود، اصلاحات خود را از پشتوانه قدرتمندی محروم میکند. به نظر من طرح پیشنهادهای مشخص برای تحقق این مشارکت فراگیر بیش از هرکس بر عهده متقاضیان آن است. تا آنجا که من با دوستان مختلف در تشکلهای اصلاحطلب گفتوگو کردهام، از نظر فکری مقاومتی در برابر مشارکت بهویژه مشارکت جوانترها نیست. باید سازوکارهای عملی آن را طراحی کرد و به اجرا گذاشت. اصلاحطلبان جوانتر نباید فراموش کنند که سازوکارهای تشکیلاتی جای خلاقیتهای فکری و نظری را نمیگیرد. اگر اعتراض آنها به رکود در تولید اندیشه در میان اصلاحطلبان است، راه آن بیش از هر چیز بهرهگیری از آموزش و پژوهش است. کارگاههای خوب طراحیشده بهترین زمینه برای تبادل اندیشه و تولید اندیشههای نو است. زیر سقف همین نهادها و تشکلهای موجود هم میتوان این هدف را تأمین کرد.
آیا بهطورکلی این تنوع و تکثری که در تشکلهای اصلاحطلب وجود دارد، خوب است و باید ادامه پیدا کند؟
تنوع و تکثر ویژگی جوامع غیرسنتی است؛ ویژگیای که نمیتوان آن را حذف کرد. ازاینرو، این تصور را که میتوانیم جامعهای بدون تنوع و تکثر داشته باشیم، باید کنار بگذاریم و با تنوع و چندگونگی کنار بیاییم. اما در زمینه تشکیلات ما دو نوع تشکل سیاسی داریم: حزب و گروه ذینفوذ. احزاب مخاطب عام دارند و میکشوند تا از میان اقشار مختلف نیرو جذب کننذ. احزاب میکوشند تا قدرت را به دست گرفته یا در آن بهطور مستقیم سهیم شوند.
ازاینرو، در انتخابات نامزد معرفی میکنند و از نامزدهای مورد نظرشان حمایت میکنند؛ اما گروههای ذینفوذ مخاطب خاص دارند و از میان اقشار خاصی عضو میگیرند. آنها بهصورت مستقیم برای بهدستگرفتن قدرت یا سهیمشدن در آن تشکیل نشدهاند اما میکوشند تا بر خطمشیءهای حکومت که بر زندگی و کار اعضای آن اثر میگذارد و آنها را در جهت مورد نظر خود تغییر دهند. گروههای ذینفوذ گروههای صنفی هستند. روابط مختلفی میان این گروههای صنفی و احزاب ممکن است شکل بگیرد که در جای خود مورد بحث قرار میگیرد.
من هم در مقاله احزاب و گروههای ذینفوذ در سایت مشق نو به آن پرداختهام. تشکلهای موجود در جبهه اصلاحات برخی حزب هستند و با تمام خصوصیات یک حزب مثل اتحاد ملت ایران، توسعه ملی ایران و کارگزاران سازندگی، اما برخی تشکلها هستند که از یکسو شبیه گروههای ذینفوذ هستند و از یکسو شبیه حزب مانند انجمن اسلامی جامعه پزشکی، انجمن اسلامی مهندسان، انجمن اسلامی معلمان و...؛ مخاطب و عضوگیری آنها خاص است اما حضورشان در سیاست مستقیم است و نه مانند گروههای صنفی. نخستین گام این است که ما بین فعالیتهای صنفی و سیاسی نوعی تمایز قائل میشویم. انجمنها و شوراهای صنفی اگرچه بر سیاست اثر میگذارند اما بهطور مستقیم سیاسی (به معنای خاص آن) تلقی نمیشوند، اما هر حزب سیاسی فراگیر میتواند سازمانها و بخشهای معطوف به اصناف خاص داشته باشد.
مثلا سازمان دانشجویی داشته باشد یا سازمان کارگری و... . در میان اصلاحطلبان باید گفتوگویی درونی صورت گیرد برای تفکیک کار صنفی از کار سیاسی، اصلاحطلبان باید از متشکل و سازمانیافتهشدن تمام اصناف دفاع کنند، بهطوریکه همه اصناف، شوراها و مجامع صنفی خاص خود را داشته باشند و افراد ضمن حفظ مواضع سیاسی و فکری خود بتوانند در قالب آنها منافع و مصالح صنفی خود را تأمین کنند. تشکلهای غیرحزبی درون جبهه اصلاحات نیز باید بهتدریج جایگاه تعریفشده و مشخصی برای خود تعیین کنند. توجه داشته باشید که انجمن اسلامی نهادی است که با دو محور اصلی ابلاغ پیام و امر به معروف و نهی از منکر در حوزه آموزشهای دینی شکل گرفته است. ما باید به تدریح بهسوی استقلال نهادهای سیاسی و غیرسیاسی از هم پیش برویم. رشد ما یعنی تفکیک بیشتر نقشها و کارکردهایی که در زندگی داریم. درآمیختن نهادهای غیرسیاسی و سیاسی موجب تضعیف هر دو نهاد میشود.
البته این به معنای فقدان جایگاه آموزهها در اندیشه و عمل سیاسی نیست. مسئله تفکیک نهادهاست و بهرسمیتشناختن انتقال آنها از یکدیگر. اقدام لازم دیگر تعریف جریانهای اصلی فکری در میان اصلاحطلبان است. اگر بپذیریم دو گرایش راست مدرن و چپ مدرن درون اصلاحطلبان وجود دارد میتوان در درون جبهه اصلاحطلبان نیز به تدریج دو فراکسیون راست مدرن و چپ مدرن داشت. این فراکسیونها باید به تدریج بهسوی ادغام و یگانهسازی احزاب و تشکلهای خود بروند. بهطوریکه در میانمدت ما چند حزب اصلی داشته باشیم و از تفرق منابع جلوگیری کنیم.
منبع: جماران
کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 اصلاح طلبان انتخابات انتخابات 1400 نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان عليرضا علوی تبار جشنواره فیلم فجر سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 میان اصلاح طلبان گروه های ذی نفوذ هماهنگ کننده انجمن اسلامی مقتضیات زمان جبهه اصلاح سیاست ورزی دیدگاه ها نهاد ها تشکل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۱۴۳۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعایهای متعارض اصلاحطلبان در خصوص انتخاب هیئت رئیسه مجلس/ از نگاه چپها قالیباف با پایداری ائتلاف میکند یا با اعتدالیها؟
در جریان اصلاحات تحلیل هماهنگی در خصوص انتخاب رئیس و هیئت رئیسه مجلس وجود ندارد به شکلی که برخی از ائتلاف قالیباف با طیف پایداری ها سخن می گویند و برخی از ائتلاف وی با مستقلین و اعتدالیها!
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که فلسطین محور اجلاس سازمان همکاری اسلامی، تأثیر توافق احتمالی حماس و رژیم صهیونیستی بر تنشهای منطقه، کلاه بیمهای بر سر کارگران ساختمانی و بازداشت عوامل پشتیبان گروهک جیشالظلم در راسک در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
مروری بر کنش های سیاسی- رسانه ای اصلاح طلبان و اعتدالیون بیانگر آن است که آنان در خصوص انتخاب ریاست و هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی با تحلیل های متعارضی مواجه هستند.
بر اساس احصاء صورت گرفته، اصلاح طلبان و اعتدالیون در بازنمایی از شرایط مجلس مبنی بر استیلای رادیکال ها، شدت گرفتن لابی ها برای هئیت رئیسه مجلس، سهم خواهی و سهم دهی ها متفق القول هستند اما در خصوص ائتلاف ها برای ریاست مجلس از سویی و میزان توان مستقل ها، اعتدالیون و اصلاح طلبان از جانب دیگر تحلیل های متعارضی را ارائه می کنند.
برگزاری دور دوم انتخابات و تعیین تکلیف فراکسیونهای مجلس به ویژه انتخاب هیئت رئیسه مورد توجه روزنامههای اصلاحطلب قرار گرفته است، روزنامه آرمان ملی از توافق شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و جبهه پایداری اظهار توجه کرده و نوشته است:
انتخاب رئیس مجلس بحث مهمی است. ۱۴ اردیبهشت با توجه به ائتلاف شانا و پایداری بهطور قطع باید یا قالیباف و یا آقاتهرانی نامزد ریاست قوه مقننه شوند. حضور محمدباقر قالیباف رئیس مجلس یازدهم در رده چهارم انتخابات مجلس در تهران گمانهزنیهایی را برای اینکه وی در مجلس دوازدهم کرسی ریاست را به رقبایش واگذار میکند شکل گرفته است، اما با وحدتی که بین شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی و جبهه پایداری شکل گرفته احتمال زیاد رقابتی بین این دو جریان وجود نداشته باشد.
این روزنامه در ادامه با تعیین نامزد برای هیئت رئیسه آینده مجلس نوشته است:
اما ائتلاف امنا که در خارج از این ائتلاف است جدیترین رقیب قالیباف برای ریاست مجلس است. سیدمحمود نبویان، نفر اول انتخابات مجلس در تهران در کنار حمید رسایی، مرتضی آقاتهرانی، منوچهر متکی، مجتبی ذوالنوری و حمیدرضا حاجیبابایی از جمله افرادی هستند که نام آنها در کنار نام قالیباف برای ریاست مجلس شنیده شده، البته با توجه به ائتلاف شانا و پایداری بهطور قطع باید یا قالیباف و یا آقاتهرانی نامزد ریاست قوه مقننه شوند.
روزنامه اعتماد نیز در گزارشی با عنوان آناتومی یک رقابت مینویسد:
از مجموع این احوالات تدارک رقابت برخی جریانات اصولگرا برای رقابت با قالیباف بر سر کرسی ریاست مجلس دوازدهم دور از انتظار نبوده و نیست. در مقابل اما جریان قالیباف نیز از انسجام منتخبان مجلس دوازدهم حول محور ریاست او، حتی پیش از برگزاری دور دوم انتخابات میگویند! روزنامه اعتماد ضمن تلاش برای پرهیز از نام بردن طیف اصلاح طلبان در مجلس مدعی شد که مستقلین و اعتدالی ها حدود ۱۰۰ کرسی در مجلس دوازدهم داشته و از نقش موثر این نمایندگان برای رایزنی برای کسب کرسی های مجلس در صورت حمایت از ریاست محمدباقر قالیباف سخن به میان آورد. این روزنامه مدعی شد که صحبت هایی در خصوص انتخابات مسعود پزشکیان به عنوان نائب رئیس مجلس و کسب دو کرسی هیئت رئیسه و ریاست ۳ کمیسیون مجلس انجام شده است.
اما در شرایطی که روزنامه اعتماد از احتمال ائتلاف میان قالیباف و با طیف مستقلین و اعتدالیون سخن به میان می آورد اما روزنامه «هم میهن» مدعی احتمال ائتلاف قالیباف با پایداری ها و طیف رادیکال برای ریاست مجلس خبر می دهد.
هم میهن با بیان اینکه «جبهه پایداری مؤتلف با شانا اگر در مجلس بعدی بخواهد همسویی با جریانی را در پیش بگیرد، بعید است با نمایندگان راهیافته از لیست امنا و صبح ایران به ائتلاف و همراهی نرسد»، می نویسد: «مسلما این شرایط قطعاً به نفع قالیباف نخواهد بود و این امر هم موجب شده که این تصور ایجاد شود که قالیباف از همین حالا و در مجلس کنونی علاوه بر همراهی جریان تندروی موجود، سیگنالهای مثبتی را به تندروها در مجلس بعدی ارسال کند تا بتواند موقعیت فعلیاش را در دور بعدی هم حفظ کند؛ از جمله اینکه برخی حتی احتمال بازگشت طرحهایی مانند طرح صیانت به دستور کار مجلس در روزهای پایانی را در همین مسیر عنوان کردهاند.»
این روزنامه همچنین می نویسد:
درست است که قالیباف حامیانی داشته و به پشتوانه آن پا به میدان انتخابات مجلس گذاشت اما حمایت آنها برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس کافی به نظر نمیرسد. احتمالاً میانهروها و طیف اقلیت سیاسی مجلس در رقابتی که اگر بین گزینه تندروها و طیف قالیباف شکل بگیرد، دست به همراهی با او خواهند زد اما قالیباف برای رسیدن به ریاست، نیاز به آرای بیشتری دارد و اگر ضرورتی از بیرون بر حضور قالیباف بر ریاست مجلس به میان نیاید، قالیباف چارهای جز جذب رای جبهه پایداری و طیفهای همسو با آن (جریان «امنا» و «صبح ایران») ندارد که آن هم بدون امتیازدهی صورت نمیگیرد و حالا با توجه به شواهد و قرائن مطرحشده به نظر میرسد مذاکرات آغاز شده و اگر قالیباف با همین روند خواهان دستیابی به صندلی ریاست مجلس باشد، با توجه به اینکه در سابقه سیاسی او بالا و پایین و حرکت در طیفهای مختلف اصولگرایی دیده شده است؛ احتمالاً با چهره جدیدی از قالیباف روبهرو خواهیم بود؛ چهرهای که برآمده از همراهی بیش از پیش با تندروهاست!
با توجه به مطالب گفته شده می توان گفت که در جریان اصلاحات تحلیل هماهنگی در خصوص انتخاب رئیس و هیئت رئیسه مجلس وجود ندارد به شکلی که برخی از ائتلاف قالیباف با طیف پایداری ها سخن می گویند و برخی از ائتلاف وی با مستقلین و اعتدالیها!
نکته قابل توجه اینکه اصلاح طلبان در بیان کرسی های متعلق به مستقلین مدعی هستند آرای مستقلین در جبهه اعتدالی ها و اصلاح طلبان می باشد، این طیف که از ۱۰۰ کرسی برای این طیف سخن به میان می آورند پیش از این از فقدان نیروهای اعتدالی و اصلاح طلب در مجلس سخن به میان می آوردند
اصلاح طلبان گرچه تحلیل های متعارضی از شرایط درونی مجلس ارائه می کنند اما کاملا روشن و مشخص است که به دنبال تولید شکاف در میان جبهه انقلاب بوده و تلاش می کنند با طرح برخی حواشی خود را به عنوان اقلیت موثر و تعیین کننده در فضای رسانه ای، بازنمایی کنند.